سينماي تجربهگرا: فيلمهايي فراتر از داستان
سينما هميشه فقط روايتگر داستان نبوده؛ برخي فيلمها بهجاي قصهگويي خطي، تجربهاي ذهني، حسي يا بصري را به مخاطب پيشنهاد ميدهند. اين آثار كه تحت عنوان «سينماي تجربهگرا» شناخته ميشوند، اغلب ساختاري آزاد دارند، از زبان تصوير، صدا و ريتم بهره ميبرند و مرز ميان فرم و معنا را محو ميكنند. در ادامه، پنج جنبه از اين نوع سينما را بررسي ميكنيم:
۱. تمركز بر احساس بهجاي پيرنگ
در سينماي تجربهگرا، احساسبرانگيزي و انتقال وضعيت رواني بهجاي روايت كلاسيك اهميت دارد. فيلم ممكن است داستان مشخصي نداشته باشد يا تنها بهصورت حداقلي به روايت بپردازد. بهجاي آن، تصاوير، رنگها، حركت دوربين يا موسيقي به شكلي طراحي ميشوند كه حس خاصي را منتقل كنند — مثلاً اضطراب، بيزماني، آرامش يا وهم. فيلمهايي مانند Tree of Life از ترنس ماليك يا Enter the Void از گاسپار نو نمونههايي شاخص از اين نوع رويكردند.
۲. ساختارهاي غيرروايي و شكستن قواعد زمان
يكي از ويژگيهاي اصلي سينماي تجربهگرا، شكستن زمان خطي و پرهيز از ساختار سنتي آغاز–ميان–پايان است. روايت ممكن است بهصورت قطعهقطعه، چرخشي يا حتي غيرقابل تشخيص باشد. زمان در اين آثار مفهومي سيال دارد و اغلب بر اساس ذهنيت يا تجربه دروني شخصيتها شكل ميگيرد. اين رويكرد به تماشاگر آزادي بيشتري در تفسير و مشاركت ذهني ميدهد و تجربهي تماشاي فيلم را به سفري شخصي تبديل ميكند.
۳. استفاده از زبان بصري و صوتي بهعنوان ابزار اصلي بيان
در فيلمهاي تجربهگرا، صدا، رنگ، حركت دوربين و تدوين بيش از ديالوگ يا وقايع، بار معنايي اثر را بر دوش ميكشند. اين سينما ميتواند با استفاده از حركات دوربين شناور، نورپردازي انتزاعي يا طراحي صوتي پيچيده، حال و هوايي منحصربهفرد بسازد. براي مثال، در فيلم Koyaanisqatsi (گادفري رجيو)، هيچ ديالوگي وجود ندارد، اما تركيب تصوير و موسيقي فيليپ گلس، تجربهاي عميق و تأملبرانگيز خلق ميكند.
۴. دعوت به تفكر، نه پاسخ دادن
سينماي تجربهگرا برخلاف سينماي كلاسيك، هدفش دادن پاسخ يا نتيجهگيري مشخص نيست. اين فيلمها سؤالاتي مطرح ميكنند، احساساتي برميانگيزند يا ذهن را به چالش ميكشند، اما پاسخ را به مخاطب واگذار ميكنند. بهنوعي، مخاطب در اين نوع سينما نقش مشاركتي فعال دارد و ميتواند برداشت شخصياش را از فيلم بسازد. چنين رويكردي، تماشاي فيلم را از سرگرمي صرف به تجربهاي فلسفي يا حتي شاعرانه ارتقا ميدهد.
۵. تاثير بر سينماي هنري، ويديو آرت و فرمهاي نوين روايي
سينماي تجربهگرا مرزهاي ميان سينما، هنرهاي تجسمي و اجرا را كمرنگ كرده است. بسياري از آثار اين ژانر را ميتوان در گالريها يا نمايشگاههاي هنري ديد، نه صرفاً در سالنهاي سينما. همچنين اين رويكرد در فيلمسازي مستقل، سينماي آوانگارد، و حتي برخي توليدات پلتفرمهاي استريمينگ نيز رواج يافته است. فيلمسازاني چون آندري تاركوفسكي، مايا درن، يا لارس فونترير با گرايشهاي تجربهگرايانه، راه را براي نسل جديدي از روايتهاي غيرمتعارف گشودهاند.
در نهايت، سينماي تجربهگرا راهي براي عبور از مرزهاي سنتي روايت و دعوت مخاطب به تجربهاي شهودي، ذهني و اغلب تأملبرانگيز است. اين نوع سينما بيش از آنكه چيزي «بگويد»، چيزي «احساس» ميكند — و همين وجه تمايز اصلي آن است.
برچسب: سينما،